کریم عباسی

کریم عباسی

وبلاگ شخصی کریم عباسی
کریم عباسی

کریم عباسی

وبلاگ شخصی کریم عباسی

ناهنجاری های رفتار سیاسی

نا هنجاریهای رفتار سیاسی

 

      سیاست از اولین مفاهیم و موضوعاتی است که در مرکز فلاسفه عهد باستان قرار گرفته و تا به امروز ، ابعاد گوناگون آن ،طرف توجه اندیشمندان بوده است. افلاطون ، شکوفا شدن جوهر انسان را تهنا درون جامعه سیاسی ، ممکن می دانست و ارسطو که انسان را مدنی بالطبع می دانست ، سیاسی بودن را فصل ممیزه انسان از حیوان عنوان می نمود. با کمال تاسف در جامعه ما، از آنجا که مردم خاطرات نه چندان خوشی از عالم سیاست در تاریخ کشورمان ندارند و از طرفی دیگر ناهنجاریهای رفتاری فراوانی را در میان سیاست پیشگان و نخبگان سودجو در طی قرون و اعصار گذشته دیده اند و از سویی دیگر هرگاه خود مبادرت به سیاست ورزی نموده اند بهای گزافی برای آن پرداخته اند ، نوعی دلزدگی و بدبینی نسبت به امر سیاست پیدا کرده  و (( سیاسی بودن )) را نه معادل حساسیت و علاقه مند بودن به سرنوشت عمومی کشور و مردم بلکه معادل (( سیاسی کار و بی اصول )) می پندارند.

      علت رفتار های سیاسی نا هنجار در کشور ما توسط گروهی و یا عده ای و یا گرایشی ، چه چیزی می تواند باشد؟ عوامل فرهنگی ، تاریخی و ساختاری دخیل در این پدیده غیر اسلامی و غیر انسانی کدامند؟ برای درمان این درد جانکاه چه باید کرد؟

      قبل از هر چیز باید بدانیم رفتار ناهنجار سیاسی چیست؟ ناهنجاری عبارت است از نبودن قواعد و ارزشهایی که به رفتار افراد ، نظم و آرامش می بخشد ، آن را از حالت بی نظمی و روزمرگی خارج کرده و نوعی قانونمندی را برای افعال انسانی حاکم می کند در عالم سیاست اگر کنشها و رفتارها از هنجارهای مستمر و مستقری نشات بگیرد، هم قابلیت پیش بینی پیدا کرده و هم می توان در مقام تبیین ، به علل و چگونگی پیدایش آنها پی برد.

     در زیر نمودهایی از ناهنجاری رفتار سیاسی را در جامعه خودمان بر می شماریم و سعی خواهیم کرد بدون حب و بغض و یا خدای ناکرده به نیت تخریب یا بی حرمتی به گروهی و یا تشکل سیاسی خاص ، بعضی از مصادیق ناهنجاری را گوشزد کنیم . ما که داعیه اولویت توسعه فرهنگی را داریم بیشتر هدفمان از مرقوم این سطور وجه آموزشی آن است نه کنایه به این و آن . باشد که نه اینان و نه آنان از مرقومات صادقانه حقیرشان نرنجند و بر ما خرده نگیرند ، چرا که خدا را شاهد می گیریم که خیر خواه اینانیم و دوستدار آنان.


۱- ** ابهام  و سیال بودن

       بسیاری از جریانات سیاسی کشور ما دارای هویت و شخصیت و تشخیص دقیق و مشخصی نیستند. اکثراً مواضع روشن و رسمی و قابل فهم و اصولی از آنها کمتر دیده می شود. از لحاظ تشکیلاتی و سازمانی دارای مرزهای دقیق و روشن با همسایگان سیاسی خود نیستند. همین سیال بودن و چهره مبهم داشتن مانع از آن می شود که خلق الله بتوانند تکلیف خود را با آنان روشن کنند. قسمتی از این پدیده ناشی از افتراق نایافتگی ساخت سیاسی ، قسمتی از آن به دلیل نبودن سوابق و سنتهای مستمر سیاسی و بخشی از آن ناشی از فرصت طلبی ها و رندیهاست. این پدیده مزموم باعث می شود تا بعضی از جریانات سیاسی در مقاطع مختلف در قبال مسائل مهم اجتماعی رنگ عوض کرده و بدون اینکه خود را ملزم به پاسخگویی بدانند ، مواضع بطور کلی متفاوتی اتخاذ نمایند.

     موضع گیریهای بعضی از جریانات سیاسی به اندازه ای مبهم ، مغشوش و ضد و نقیض است که انسان شک می کند که آیا این جریانات وحدت رهبری و برنامه و مرامنامه و اساسنامه دارند یا جبهه ای با طیفهای رنگارنگ سیاسی هستند. بعضی از این جریانات بیشترین و عمیق ترین آثار را هم بر صحنه سیاسی کشور می گذارند ، فعالیت سیاسی را تنها یکی از شئون خود دانسته و لذا از به ثبت رساندن خود به عنوان حزب سیاسی دوری میکنند و علی رغم قدرت زیادی که دارند ، ترجیح می دهند در قبال مسائل مشخص طفره رفته و کلیات بی خاصیتی و غیر تاثیرگذاری را مطرح نمایند.


2 - ** بی تجربگی سیاسی

      قریب به اتفاق جریانات سیاسی کشور ما فاقد کمترین تجربه سیاسی هستند . در قبل از انقلاب اسلامی کشور ما فاقد احزاب سیاسی و گروهها و جریانات سیاسی بود. تنها بعد از انقلاب اسلامی گرایشها و جریانات سیاسی شکل گرفت. در صورتی که در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته سابقه بعضی از احزاب و جریانات به سده ها و قرن ها می رسد. انباشت تجربه و داشتن حد و مرز و مرامنامه و اساسنامه از جمله مشخصاتی است که بسیاری از جریانات ما از آن بی بهره اند. قانونمند نبودن نیز یکی از خصیصه های بعضی از جریانات سیاسی ما می باشد. دانش و تجربه سیاسی مانند هر علم و معرفت دیگری خصلت و ماهیت انباشتی دارد ، بدین معنی که دستاوردهای تجربی روی هم انبار شده و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. سازمانها و کادرهای سیاسی می توانند مهمترین ظرف انباشت این تجارب باشند. در کشور ما به دلایل عدیده ای از جمله ، نبودن دولتهای طبقاتی و وجود دولتهای رانتیر (rantier)  در قبل از انقلاب اسلامی ، چنین ظرفهای پایدار و مستمری کمتر به وجود آمده است. به همین دلیل سنجیدگی و پختگی لازم در رفتار و کنشهای سیاسی ما به ندرت دیده می شود. همین ناشیگری و بی تجربگی ، گاه موجب وقایع مضحکی می گردد.بد نیست خاطره ای قریب به همین معنی را برایتان تعریف کنم ، یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد علوم سیاسی که فقط برای اخذ مدرک به دانشگاه آمده بود ، فکر می کرد روزنامه (( روزٍ نو)) یک روزنامه غربی است و اطلاع نداشت که به معنی روزٍ   نو   می باشد و می پنداشت که کلمه روز کسره نداشته و لذا آن را روزنو می خواند .و اما ناشیگری سیاسی همواره بدین شکل بروز نمی کند ، بلکه گاهی صفحه های تراژیک و خانمانسوزی را به نمایش میگذارد.


3 - ** بی اصولی سیاسی

     اصول یا (پرنسیپهای )سیاسی ، آن دسته از ارزشهای متعالی هستند که فلسفه و وجود یک جریان سیاسی را رقم می زنند و  بدون  آنها  هیچ رفتار سیاسی سالمی متصور نیست .   مثلاً اکثر سیاستمداران آمریکایی (( ارزشهای لیبرالیسم)) را بعنوان یکی از اصول خود پذیرفته اند. اصول ، خط قرمزها و حداقل های مطالبات سیاسی را مشخص کرده ، بر مبنای آنها ائتلافات شکل می گیرد، تعاملات سیاسی میسر می شود ، رفتار سیاسی پیش بینی پذیر می شود، نظم و سامان سیاسی برقرار می گردد و ... بی اصولی و یا اصول فروشی، نوعاً ناشی از فرصت طلبی سیاسی است ، به این معنا که اگر تنها معیارهای پراگماتیستی، راهنمای عمل سیاسی  باشد و یک جریان سیاسی به تناسب موقعیت و مقتضای منافع آنی و زود گذر خود تصمیم بگیرد، ناچار خواهد شد یا از اساس خود را مقید به هیچ اصلی نداند یا در حین عمل دائماً از مواظع خود عدول کرده و برای راه انداختن چرخ امور جاری ، به روزمرگی و خرده کاری بپردازد. در شرایطی که امکان حسابکشی سیاسی مردماز سیاستمداران وجود نداشته باشد ، شاهد عدم التزام و تعهد به ارزشها و مقاصدی خاص، برای جریانات سیاسی خواهیم بود. وقتی اصول راهنمای عمل سیاسی را از محاسبات خود حذف کردیم ، آنگاه همه چیز مباح می شود . ویراژهای سیاسی ، زد و بندهای گوناگون با مراکز ثروت و قدرت ، توطئه گری و دسیسه چینی ، فریبکاری و  دو دوزه بازی و دهها نوع آفت و آسیب دیگر ، دامنگیر رفتار سیاسی می شود. البته آنچه که در فوق بدانها اشاره گردید بدین معنی نیست که با خشک مغزی و خشک مقدسی ، امور فرعی و سطحی و ظاهری را نیز به سطح پرنسیپها و اصول، ارتقاء داده و دچار تصلب و جمود در رفتار سیاسی شویم. دنیای سیاست ، دنیای انعطاف و مصالحه و چانه زنی است و مقدس کردن و قدسی نمودن همه امور و افعال جزئی و زمینی بی بصیرتی محض است.

 

4 - ** پیگیری نکردن

       در فرهنگ سیاسی ما ایرانیان عناصری وجود دارد که باعث می شود رفتار سیاسی ما از آهنگ ثابت و یکنواختی برخوردار باشد . گاه شاهد غلیان و هیجان تود های سیل آسایی هستیم که به میدان سیاست کشیده می شوند و طی روزهای معدودی همه انرژی خود را در قالب جنبشهای اجتماعی تخلیه می کنند و گاه شاهد سالیان طولانی رکود و خمودگی سیاسی هستیم. درست مثل آب و هوای بسیاری از مناطق کشور که گاهی بطور سیل آسا چند روز متوالی بارانی و بعد هم مدت مدیدی خشکسالی.

      اگر به توده های مردم به واسطه غلبه فرهنگ دیرین استبداد شاهنشاهی خرده نگیریم ، از نخبگان و فرهیختگان کشور پذیرفته نیست که رفتار سیاسی توده وار از خود بروز داده و بین افراطی گری و پاسیفیسم ، نوسان داشته باشد.

         بازار سیاست  تعطیل بردار  نیست  و  نمی توان  (( بنا به ملاحظاتی))  کرکره مغازه را پایین کشید و (( اغلال طلبی)) پیشه کرد. کشور ما در زمانه و زمینه ای به سر می برد که روزانه با مسائل پر اهمیت و چالش برانگیزی روبروست و باید برای دست و پنجه نرم کردن با این مسائل همواره تدارک و آمادگی کافی وجود داشته باشد.

      قسمتی از پی گیری نکردن های نیروهای سیاسی کشور ما به فقدان مکانیسمهایی برمی گردد که آنها را به توده ها و مطالبات جاری شان پیوند می زند. همین خصلت فرقه گرایانه و کسیختگی رابطه با مردم است که به جریانات سیاسی این فرصت را می دهد تا از تکالیف خود شانه خالی و ناپیگیری پیشه کنند.

بخش دیگری از این پدیده مذموم را می توان نشات گرفته از عدم تناسب میان اهداف سیاسی و وسایل نیل به این اهداف دانست. به این معنی که معمولاً به واسطه خصلتهای (( حداکثر گرایانه )) و (( نا کجا آباد گرایانه )) اهداف بسیار بلندی برای اعمال سیاسی خود انتخاب می کنیم ، بدون آنکه ابزارها و وسایل نیل به آنها را تدارک دیده باشیم. لذا در حین عمل دچار (( سر خوردگی )) و شکستهای پی در پی شده و هر نوع عمل سیاسی را بی فایده می انگاریم و به کنج عزلت می نشینیم.

      رفتار موزون و بهنجار سیاسی ، همان قدر که (( آرمان اندیش)) است ، (( ابزار اندیش )) هم هست و تناسب این دو مقوله ضامن استمرار و تداوم آن می باشد. علاوه بر موارد چهار گانه فوق الذکر آفتها و آسیبهای دیگری نیز در رفتار های سیاسی ما مشاهده می شود که اگر همتی فرهنگی برای علاج آنها به خرج ندهیم قطعاً چه در سطح فردی و گروهی و جناحی و چه در سطح ملی زیانهای فراوانی خواهیم دید .

عوامل ایجاد این رفتارهای سیاسی با هنجار و نا موزون را انشاء الله در نوشتار بعدی تقدیم خواهیم کرد.

                                                               

  کریم عباسی (کارشناس ارشد علوم سیاسی)