کریم عباسی

کریم عباسی

وبلاگ شخصی کریم عباسی
کریم عباسی

کریم عباسی

وبلاگ شخصی کریم عباسی

بررسی مبانی فساد مالی اخیر (بابک زنجانی)

بسمه تعالی

بررسی مبانی فساد مالی در بروکراسی ایران(با توجه به قضیه باباک زنجانی)

طرح مسئله : هر از چند گاهی از طریق رسانه ها با خبر می شویم که امثال فاضل خدادا و رفیق دوست ، شهرام جزایری عرب، بیمه قزوین، خاوری ، ... در اختلاسی کلان ، قسمتی از بیت المال را به یغما برده اند . و پس از آن قوه قضائیه وارد عمل شده و مثلا فاضل خداداد را در نهایت اعدام می کند . بعضی ها به زندانهای دراز مدت و بعضی کوتاه مدت و یا میان مدت گرفتار می شوند. این پرونده هایی که افشا می شوند کمتر از انهایی هستند که برملا نشده اند. با این مقدمه سوال این است که آیا با اعدام امثال فاضل خداداد و حبس دیگران ، اینگونه حیف و میل ها پایان پذیرفته است؟ مسئله این است که ما به جای برخورد با علت با معلول درگیر می شویم.

اصلی ترین و بنیادی ترین دلیل این همه فساد در طول تاریخ این سرزمین ، همانا تمرکز ثروت و قدرت در دستان دولت است. بسیار بدیهی است کارمندان یک شرکت خصوصی به اندازه کارمندان دولتی فرصت و امکان خطا ندارند ، هر چند ممکن است خطایی صورت نپذیرد . به همین سیاق کارآیی در بخش خصوصی بسیار بالاتر از بخش دولتی است این همه ثروت در اختیار دولتی که به اندازه اختیاراتش و مسئولیتش پاسخگو نباشد، محصولی جزء بابک زنجانی و شهرام جزایری نخواهد داشت. روی سخنم با دولتی خاص نیست بلکه ماهیت دولت در این دیار مورد نظر است. دولت هرچه بزرگتر و فربه تر باشد ، فسادش بیشتر است، هرچند دولت مردانی پاک و ساده زیست بر راس آن قرار گیرند. روزانه هر کدام از ما در جای جای این سرزمین شاهد استفاده مدیران و کارکنان ادارات مختلف از اتومبیل های اداره خودشان هستیم. با یک حساب سرانگشتی می توان هزینه استهلاک و سوخت این همه سوءاستفاده را محاسبه کرد. تصور فرمایید چه رقم سنگینی را می توان به حساب آورد. این یک نمونه کوچک و ملموس و قابل تایید و تحقیق پذیر است. حال خود حدیث مفل خوان از این مجمل. آیا اگر همین ادارات ،خصوصی بودند، صاحبان آنها چنین اجازه ای را به کارکنان می دادند؟ آیا قانون گذار ، قوانین سخت گیرانه تری تقنین نمی کرد؟ تمرکز قدرت و ثروت باعث می شود که مگسان دور شیرینی در تملق و چاپلوسی از همدیگر گوی سبقت را بربایند.

در اکثر ملل پیشرفته دنیا ، دولتها به طبقات اجتماعی وابسته اند و در کشورهای غیر پیشرفته و توسعه نیافته اکثرا طبقات اجتماعی به دولتها وابسته اند. در کشور ما دولت ماهوی و اصیل است و طبقات اجتماعی ، صوری  و فاقد اصالت ماهوی هستند. همین مسئله تفاوت های شگرفی را که از لحاظ پویایی اجتماعی میان جوامع پیشرفته و جوامع توسعه نیافته وجود داشته است را می تواند به روشنی توضیح دهد. نبود طبقات اجتماعی ماهوی و اصیل که با عدم احترام به مالکیت خصوصی و انحصار کامل قدرت و ثروت در دست دولت ها همواره همراه بود باعث می شد که هر فرد یا خانواده فرودستی می توانست و می تواند حتی در طول حیاتش به والاترین جایگاه اجتماعی عظیم ترین ثروتها دست یابد(همانند بابک زنجانی) و عالی ترین افراد در جامعه و دولت، اعم از صدراعظم ،وزیران،حکام ولایات، فرماندهان ارتش ، دانشمندان و حتی فرمانروا نیز ممکن بود در طول یک نسل همه چیز از جمله جان خویش را از دست بدهند.

مدامی که دولت خود را مالک این مرز و بوم میداند و مردم را رعایای صغیری که نیاز به قیم دارند و باید تحت سرپرستی باشند ، تصور نماید ، و در فرهنگ سیاسی کشور اطاعت پذیری و مکلف بودن به جای آزاد منشی و محق بودن ارزش قلمداد شود، هرگز فسادهایی از این قبیل ریشه کن نخواهد شد. اطاعت پذیری و مکلف بودن باید از سر رضایت و اقناع صورت پذیرد و نه از سر اجبار و تحکم . مردم حق تعیین سرنوشت خویش را از طریق رای دادن به بالادستیها تفویض می کنند تا حاکمیت ملی صورت پذیرد و در حوزه های عمومی که امکان دخالت آحاد مردم وجود ندارد، دولت به نیابت از آنها اعمال حاکمیت کند. ولی در بسیاری از حوزه ها و خصوصا حوزه اقتصاد که مربوط به حوزه خصوصی است ، دولت نمی تواند مالک دارایی های مردم باشد و هر طور که صلاح می داند رفتار کند. یکی از اصلی ترین منبع ثروت در کشور ما منابع زیرزمینی خصوصا نفت می باشد که می توان گفت شریان حیات کشور نیز همین نفت است. حال که کشور ما تحت تحریم های ظالمانه قرار گرفته و فروش نفت با مشکلاتی مواجه گردیده ، شاید فروش نفت از طریق بخش خصوصی توجیه داشته باشد. ولی سوال این است که آیا فقط بابک زنجانی می تواند این کار را انجام دهد؟ این فرد چه ویژگی منحصر به فردی دارد که میلیاردها دلار سرمایه کشور را باید به ایشان سپرد؟ آنهایی که این همه نفت را به ایشان سپردند آیا هیچ به فکر آن پیرزن عشایری و یا روستایی افتاده اند که برای یک حلب نفت باید کیلومترها را بپیماید و اگر پول نداشته باشد حتی قطره ای نفت هم به او نمی دهند؟ مگر بابک زنجانی و امثالهم په گلی بر سر این نظام و کشور زده اند که آن محرومان نزده باشند؟ رانت خواری و ویژه خواری در جایی اتفاق می افتد که دولت رانتی بوده و پاسخگو نباشد. آنهایی که این همه ثروت را به دست این قبیل آدمها می دهند باید به ملت پاسخ دهند . بیشتر نفت ایران از خاک خون دیده خوزستان استخراج می شود و برای نگه داشتن این استان و حراست از آن چه انسانهایی که جان شیرین خود را داده اند . چه خوب است در هنگام واگذاری این امتیازات ویژه به چنین افرادی ، مسئولین محترم سری به گلزار شهدا بزنند و یادی از شهید تندگویان بکنند.

از نگاهی آسیب شناسانه می توان عدم نظارت کامل و کافی در توزیع فرصتها و نبودن مکانیسم و سیستم کنترل دقیق در همه امور، اصیل نبودن مالکیت خصوصی ، نهادینه نشدن قانون به عنوان مکانیسم حل منازعات، وجود اشخاص و افراد پیچیده و صاحب اختیار و نبودن سیستم پیچیده، مبسوط الید بودن بسیاری از مسئولین و عدم پاسخگویی آنها ، دوست و شریک بودن ناظر و کارفرما ، مصلحت اندیشی به جای حقیقت بینی و باریک بینی ، اولویت منافع جناحی به جای منافع ملی ، حضور نیروهای نظامی و امنیتی و پلیسی در سطوح کلان حوزه اقتصاد ، سیاسی بودن اقتصاد ، ... و موارد مشابه دیگری را از جمله مبانی فساد مالی در دستگاه دیوانی بر شمرد.

با نگاهی گذرا می توان پی برد که بسیاری از ثروتمندان کشورمان در همه زمانها از طریق سیاست ورزی به چنین مکنتی رسیده اند. اکثر سیاست ورزان کشور ما به جای حل مسائل حوزه عمومی و علاقه مندی به سرنوشت جامعه ، برای کسب ثروت و شهرت وارد این حوزه می شوند و تا ثروتمند نشوند دست از این حوزه بر نمی دارند.

کریم عباسی دانشجوی مقطع دکتری رشته جامعه شناسی سیاسی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد